.......
به نام او......
سلام عزیز دل مادر.....
چه جمله ی آشنایی!!!!........ اما دیگه پیشم نیستی که باهات حرف بزنم و قربون صدقت برم..... لحظه لحظه باهات زندگی کنم.... ولی تا همیشه عزیز دلم خواهی موند......
حالم بده........ دلم فقط تو رو میخواد....... کاش میشد همه ی اینا خواب بود و وقتی بیدار میشدم تو هنوز پیشم بودی......
عزیز دلم تو هم اون بالا به یاد مامانی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلم منتظر بود هفته بعد که میره سونو گرافی..... ضربان قلب کوچیکت رو ببینه....
اما چه زود پر کشیدی........ چقدر دلتنگ اون بالا بودی که به این زودی تنهام گذاشتی!!!!
امروز صبح بازم میخواستم برات توحید و قدر بخونم.....اما یادم افتاد که 1 روزه من رو تنها گذاشتی.....
امروز بازم لواشک هوسم کرد...... اما یادم افتاد دیگه نیستی........
دیشب از شدت دل درد دستمو گذاشتم روی دلم...... ناخودآگاه اومدم برات صلوات کبیر بخونم...... اما یادم اومد دیگه نیستی عزیز کوچکم.........
حتی به مادرت فرصت ندادی سیبهایی رو که برات زیبا شدنت 40 بار بهش یوسف خونده رو بخوره........
چه زود رفتی مادر.........
فرزندم چه احساس غم سنگینی روی قلبمه..... فقط تو میدونی و میفهمی.......
یه تیکه از قلبم برای همیشه با تو به آسمونها پرواز کرد...... برای همینه که اینقدر حالش بده و داره از غصه ی رفتنت میمیره...........
من یه مادرم.......
یه مادری که فرزندشو از دست داده.....
یه فرزند 2 ماهه.......
حتی اگه یه روز هم عمر داشتی من یه مادر بودم......
من هم مثل مادرای فرزند از دست داده غم دیدم...... غصه دار شدم و دلتنگتم.......
وقتی یادم میفته که وقت دیدن خط دوم پر رنگ بی بی چک چقدر اشک توی چشام بود.......
چقدر گریه کردم و فریاد زدم : خدایا ممنونتم.....
دلم میشکنه عزیز مادر.......
من
دلم
شکسته
عزیز مادر
شکسته....................................................................